سیاست‌های امنیت ملی ایران در سه دوره گفتمانی

نویسنده

چکیده

ملاحظات امنیت ملی هر کشوری در صورتی منتج به آرامش ملی خواهد شد که اولاً از تمنیات و خواسته‌های درونی یک ملت نشأت گیرد و ثانیاً به مصالح و منافع آن ملت باشد. بی‌توجهی به این دو اصل در وهله‌ی اول از عمق استراتژیک و نگاه بلندمدت در آن ملاحظات می‌کاهد و در مرتبه‌ی بعدی می‌تواند بر سرنوشت ملی، اثرات ویران‌کننده‌ای برجای بگذارد. تجربه‌ی تاریخ سیاسی معاصر ایران به خوبی مؤیّد این نکته می‌باشد. مخصوصاً دولت پهلوی، با آنکه به نوعی آگاهی ملی در بستر شرایط دگرگون شده‌ی جهانی متصل بود، نتوانست خواسته‌ها و مصالح ملی را در اندیشه و استراتژی واحدی از امنیت ملی به ظهور برساند؛ بر عکس با پیگیری «گفتمان تک گفتار» خویش در ملاحظات امنیتی، از یک طرف با پاسخگویی کاملاً مثبت به تقاضاهای محیطی (مخصوصاً در غالب اصل ائتلاف و اتحاد با غرب-آمریکا)، نسبت ب درخواست‌های درونی-ملی، بی‌توجه بود و از طرف دیگر دغدغه‌های «بقاء رژیم سیاسی» و «تحکیم منافع متحدان بیرونی» به راحتی جایگزینی مصالح و منافع ملی در اولویت‌های امنیتی آن رژیم شده بود.

کلیدواژه‌ها