واقعیت، ساختاری اجتماعی دارد و جامعهشناسی معرفت میبایست فرایندهایی را تحلیل کند که به این واقعیت میپردازند. «جامعهشناسی معرفت به تحلیل ساختار اجتماعی واقعیت میپردازد». میتوان گفت جامعهشناسی معرفت از رابطه میان تفکر انسانی و بافت اجتماعی آن که تقویتکننده و منشاء این تفکرات است سخن میراند. در خصوص جامعهشناسی، شلر، معتقد بود معرفت قائل به جهانبینی نسبی-طبیعی است که این بیان معتدل مبتنی بر آن ادعاست که جامعه نه ماهیت عقاید بلکه وجود عقاید را تعیین میکند. از طرفی دیگر، منهیم که عقاید «افراطی»تری را دنبال میکرد، معتقد بود جامعهشناسی معرفت با مفهوم عام ایدئولوژی است که به غنا و تکامل میرسد؛ به عبارت دیگر هیچ تفکر انسانی در مقابل نفوذ و تأثیرات ایدئولوژیکیساز بافت اجتماعی خود مصوّن نیست. وی همچنین معتقد به اصل فلسفه و مفهوم «نسبیت» بود، اینکه دانش و معرفت همواره از موضع خاصی نشأت میگیرد و اینکه موضوع تفکر رفتهرفته با این انباشتگی دیدگاههای مختلف در مورد آن، شفافتر میشود