بررسی تطبیقی نگاه به اسرائیل درگفتمان سیاست خارجی ایران (مطالعه موردی گفتمان غرب‌گرای پهلوی دوم و گفتمان اسلام‌ سیاسی امام خمینی(ره))

نویسندگان

چکیده

پرسش از علل شکل‌گیری و تداوم دشمنی جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل سال‌ها به یکی از دغدغه‌های محققان سیاست خارجی و روابط بین‌الملل تبدیل‌شده است. بیشتر آثاری که روند شکل‌گیری و تحولات این دشمنی را بررسی کرده‌اند، از چشم‌انداز نظریه‌های خردگرا(اثبات‌گرا) در روابط بین‌الملل به موضوع پرداخته‌اند. این درحالی است که دشمنی این دو واحد سیاسی در طی سه دهه گذشته از روند به‌نسبت پایداری برخوردار بوده است و محاسبات خردگرا قادر به ارائه یک تحلیل ثابت از علل شکل‌گیری و تداوم دشمنی جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل نیستند؛ بنابراین، پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چه علل یا عواملی اسرائیل را مبدل به یک دشمن پایدار در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ساخته است؟ فرضیه‌ای که در پاسخ به این پرسش مطرح می‌شود این است که نگاه به اسرائیل در سیاست خارجی ج.ا.ایران را باید در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی مورد ملاحظه قرار دارد، از این‌‌رو پیش از آنکه این تضاد در قالب رقابت‌های راهبردی طرفین قابل تبیین و تفسیر باشد، تلقی از اسرائیل در گفتمان سیاست خارجی غرب‌گرای پهلوی دوم به‌‌مثابه «خودی» است که نقش مهمی در برساخته‌شدن اسرائیل به‌‌عنوان «دیگری» یا غیر در گفتمان سیاست خارجی اسلام سیاسی امام خمینی (ره) داشته است. در راستای تبیین این فرضیه تلاش می‌شود از نظریه گفتمان لاکلائو و موفه و به‌ویژه مفهوم دیگری(Otherness) در این نظریه استفاده شود. از آنجایی‌که نظریه گفتمان لاکلائو و موفه فاقد ابزاری برای تحلیل متن می‌باشد، از روش تحلیل متن فرکلاف در دو گفتمان رقیب استفاده‌شده است. نتایجی که از این بررسی حاصل شد به این وجه است، از آنجایی‌که ظهور، تکامل و بسط گفتمان‌ها در سایه سنگین دیگری یا غیر صورت می‌گیرد و این دیگری، عملکردی دوسویه داشته و از یک‌سو مانع عینیت و تثبیت هویت شده و از سوی دیگر، سازنده هویت و عامل انسجام گفتمانی است، اسرائیل به‌‌مثابه دیگری (غیر) نقش یک بیرون سازنده(Constitutive Outside) را در هویت‌بخشی به گفتمان سیاست خارجی اسلام سیاسی امام خمینی (ره) در تقابل با دگر پهلویستی خود ایفا نموده است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

A Comparative Study of Look to Israel in Iran′s Foreign Policy (A Case Study of Pahlavist and Islamist Discourse)

چکیده [English]

The question about the causes of developing and continuing hostility between the Islamic Republic of Iran and Israel has become one of the concerns of scholars of foreign policy and international relations. Most works on this issue are based on a positivist attitude. But it should be noted that enmity between these two political units during the past three decades could not be explained by using a positivist approach. This article tries to find that which factors have made Israel the enemy of the Islamic Republic if Iran? Our hypothesis is that considering Israel as an insider in the framework of Pahlavist foreign policy has played a significant role in constructing Israel as the "other" in the Islamist discourse of Imam Khomeini′s foreign policy. To explain this hypothesis, the authors uses the theory of discourse advocated by Laclau and Mouffet and especially the concept of "otherness". Since this theory lacks an instrument for text analaysis, the authors employ the method elaborated by Fairclough to do their research. Their finding is that since the emergence, evolution and development of discourses are carried out under the heavy shadow of the "other", an entity with double function of preventing identity from being established and objectified and of constructing identity and being responsible for discursive coherence, Israel as the "other" has play the role of a constitutive outsider in giving an identity to Islamist foreign policy discourse as opposed to Pahlavist other

کلیدواژه‌ها [English]

  • Discourse
  • Israel
  • Self and Other
  • Iran′s foreign policy