سرنوشت بسیاری از مقالات زیمل چنین بوده که حیاتی از آن خود و دور از زمینه و خاستگاهشان در پیش گیرند. در عین حال، مقالات دیگر که به موضوعات مشابه میپردازد، در غالب موارد یا اصلاً به آنها وقعی نهاده نشده و یا به صوری کاملاً متفاوت مورد بررسی قرار گرفتهاند. بررسی حاضر در صدد پرداختن به سه مجموعه اثر است که معمولاً مجزا از هم تصور شدهاند. در برخی موارد نیز، به ندرت آنها را مورد بررسی قرار دادهاند. ; علیرغم این واقعیت که دو مقاله زیمل در باب «جامعهشناسی فضا» ( که سهم وی را به «جامعهشناسی» (1908) شکل میدهند) اول بار در 1903 یعنی همان سال انتشار «کلانشهر و حیات ذهنی» (شکل درستتر آن «کلانشهرها و حیات ذهنی است) منتشر شدند، سهم زیمل در جامعهشناسی فضاا به ندرت به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته و به زحمت با مقاله مشهورتر وی در باب کلانشهر ارتباط یافته است. عناوین این دو مقاله که به فضای اجتماعی میپردازد عبارتند از: «در باب فرافکنیهای صور اجتماعی در فضا» و «جامعهشناسی فضا». به نوبه خود، مقاله زیمل در خصوص کلانشهر، که لوئیس ورث در کتاب نگارهای که بر کتاب نافذ پارک و برگس «شهر» (1925) نگاشته، آنرا «مهمترین مقاله جامعهشناختی در مورد شهر» مینامد. هرگز در سیاق دیگر مقالات وی در مورد شهرها، به ویژه رم، فلورانس و ونیز قرار داده نشده است. این سه مقاله، مفهومی بسیار متفاوت در مورد شهر را ارائه میدهند و بهطور خاص بر ابعاد زیباییشناختی شهر تأکید دارند.