; آیا به راستی جهان در آستانه یک توازن جدید قوا میباشد؟ دوران نکقطبی چه مدت دوام خواهد یافت؟ چرا به رغم فاصله فزاینده میان قدرت ایالات متحده و دیگر کشورهای بزرگ یک ائتلاف برای مقابله با این عدم تعادل قوا ایجاد نمیگردد؟ برتری فعلی آمریکا سایر کشورها را نگران ساخته و انگیزه ملایمی را برای توازنطلبی ایجاد کرده است. این در حالی است که موقعیت ممتاز آمریکا، طی دههی پایانی قرن بیستم، موجب شد تا این کشور به جزء اجتنابناپذیر ثبات بینالملللی تبدیل شود. در ضمن شیوه رویکرد آمریکا به مسائل جهانی سبب گردید تا تحت عنوان عملیات حفظ صلح، تعهدات نظامی دائمی برای کشور ایجاد شود. (عملیات هوایی آمریکا به کوزوو مؤید نظراتی بود که در مورد هژمونی غیر قابل کنترل این کشور ابراز میشد). چشمانداز آینده تحولات بینالمللی، بیانگر نوعی دوگانگی در دیدگاهه صاحبنظران روابط بینالملل در مورد قدرت آمریکاست. گروهی بر استمرار نظامی مبتنی بر چنین تمرکز قدرتی تأکید دارند و برخی دیگر از صاحبنظران به توازن قوا در سیستم فعلی میپردازند. یکی از کارشناسان مسائل بینالمللی، معتقد است «میتوان شاهد بود که تمایل به تعدیل قدرت آمریکا از هم اکنون آغاز شده است اما هنوز دورنمای توازن کامل مشاهده نمیشود». آیا به راستی وجود برخی ویژگیهای نظام بینالملل توانسته به کلی منطق توازن قوا را برهم زده و آن را حذف کند و یا اینکه انگیزههای توازن قوا به چشم میخورد؟ و سرانجام اینکه در سیستم جهانی امروز معنای واقعی توازن چیست؟