سازمان ملل متحد بیهیچ تردیدی به عنوان اصلیترین، گستردهترین و مقبولترین نهاد بینالمللی که دامنه فعالیت آن از صلح و امنیت بینالمللی گرفته تا مقابله با ایدز، سوادآموزی، حقوق بشر و بسیاری موضوعهای خرد و کلان را در سراسر گیتی دربر میگیرد، شناخته میشود. این سازمان نقش مؤثری در حل و فصل بسیاری از بحرانهای بینالمللی ایفا کرده و در توسعه همکاریها میان کشورهای جهان، کارنامهی نسبتاً قابل قبولی دارد. با این حال، چند سالی است که صحبت از ضرورت اصلاح در ساختار و عملکرد سازمان ملل متحد در محافل علمی، دیپلماتیک و بینالمللی به گوش میرسد. واقعیت آن است که اجماع جامعهی بینالمللی در حال حاضر بر آن قرار گرفته که سیستم فعلی پاسخگوی نیازه و چالشهای جهان امروز نیست و چنانچه برای این وضعیت، تدبیری اندیشیده نشود، برسازمان ملل متحد همان خواهد رفت که بر سلف آن یعنی «جامعه ملل» گذشت. در اینجا لازم است براین نکته مهم انگشت نهاد که این سرنوشت سازمان ملل متحد به خودی خود نیست که توجه همگان را جلب کرده، بلکه سازمان ملل متحد سمبل نظم حاکم بر جهان و روابط بینالدول است و تزلزل در عملکرد آن بازتابی از بنبست در روابط بینالمللی خواهد بود به بیان دیگر، ناتوانی سازمان، معلول عواملی است که این عوامل در صورتی که درمان نشوند، جامعه بشری را با معضلاتی مهیبتر از آنچه حتی بتوان به تصور درآورد، روبهرو خواهند ساخت.