بازخوانی انتقادی آرای سعید از دیدگاه برایان ترنر

نویسنده

چکیده

شرق‌شناسی، به تعبیر ادوارد سعید، گفتمانی است که از قرن هجدهم در اروپا شکل گرفته است. شرق‌شناسان، سعی کرده‌اند در قالب این گفتمان، شناخت و معرفت مورد نیاز «غرب» از «شرق» را فراهم آورند. استعمارگران، پس از سلطه بر سرزمین‌های مستعمره شده، برای کنترل و حکومت بر مستعره‌نشینان و نیز اداره این جوامع، نیازمند آگاهی و شناخت بیشتری از ساختار سیاسی-اجتماعی و فرهنگی و اساساً هرگونه معرفتی بودند که به آنها در اداره و کنترل بهینه‌ی این جوامع کمک کند. رسالت شناخت اولیه‌ی جوامع مستعمره، بر دوش «مردم‌شناسان» افتاد. آنها راه مستعمرات را در پیش گرفتند و سعی نمودند تا با اطلاعاتی که از این جوامع فراهم می‌آوردند، قدرت‌های استعماری را در اداره این جوامع یاری دهند. وقتی که کارِ مردم‌شناسان بر روی جوامع مستعمره، جدی‌تر شد و توسعه یافت، اساساً رشته‌ای آکادمیک در دانشگاه‌های غرب پدید آمد به نام: «شرق‌شناسی». از این پس مستشرقین (شرق‌شناسان) به صاحب‌نظران و متخصصانی در حوزه‌ی شناخت و آگاهی نسبت به «شرق» تبدیل شدند؛ و نسبت به شناختِ شرق، «مرجعیت» نظری یافتند