وجود قومیت و نژاد، نمونه بارز شکست فراگیر متخصصان در پیشبینی تحولات اجتماعی در انواع جوامع مختلف است. تا چندی پیش، در میان بسیاری از دانشمندان مارکسیست و غیرمارکسیست این اتفاق نظر وجود داشت که قومیت مربوط به شرایط جامعه سنتی بود که در آن مردم در اجتماعات کوچک مجزا از یکدیگر زندگی میکردند و ارتباطات و حمل و نقل همگانی محدود بود. عده زیادی از دانشمندان انتظار داشتند که صنتعی شدن، شهرنشینی و گسترش آموزش، خود-آگاهی قومی را کاهش دهد و جهانگرایی جای محلیگرایی را بگیرد. مارکسیستها معتقد بودند که سلطه سوسیالیسم موجب پایان یافتن تنشهای قومی خواهد شد و خود-آگاهی قومی مختصّ جوامع ما قبل سوسیالیستی است