بحث اصلاحات در حدود سه دهه است که به عنوان پارادایم مسلط در نظام جهانی عمل میکند. اگر سه ربع اول قرن بیستم را عصر انقلابها بنامیم، ربع آخر این قرن، عصر اصلاحات بوده است. مفهوم پارادایم اصلاحات باید در دوسطح مورد بررسی قرار گیرد: یکی در سطح کشورهای مرکز و کشورهایی که به هر حال بحران گذار را طی کردهاند و در عین حال با مسائلی مواجه بودند که پارادایم اصلاحات در آنها شکل گرفت، مانند برخی کشورهای اروپا و آمریکا و حتی انگلستان؛ و دوم در سطح کشورهای پیرامونی.