اخیراً بحث جهانی شدن و پیامدهای آن بر نظام بینالملل به موضوع متداول بسیاری از مطالعات و تحقیقات دانشگاهی تبدیل شده است. بنده «جهانی شدن» را بهعنوان یک «پری دریایی» (Mermaid) قلمداد میکنم که در واقع نوعی دیدگاه آرمانگرایانه نیز در بطن آن نهفته است. در مقابل میتوان به دیدگاههای بسیاری از «نهادگرایان نئولیبرال» (Neoliberal Institutionalists) نظیر «رابرت کوهن» و «میلنر» که از واژه «بینالمللی شدن» (Internationalization) بجای «جهاتنی شدن» استفاده میکنند و معتقدند آنچه ما به منزله «جهانی شدن» یا «بینالمللی شدن» میشناسیم، پدیده جدیدی نیست اشاره نمود.