سه مرد باعث جهش علمی در سه سرزمین متمایز اروپایی شدند. فرانسیس بیکن در بریتانیا، دکارت در فرانسه و کانت در آلمان. در این میان نقش کانت در گسترش نگرشهای نوین از همه بنیادینتر بود و استوارانه میتوان مدعی بود پس از ارسطو فیلسوفی عظیمتر از کانت در تاریخ مغرب زمین ظهور ننموده و همچنان فراخنگرتر از کانت در میان اندیشمندان باختر نایاب است. در عین حال کانت بیش از هر چیز متفکران آلمانی را متأثر ساخت بهگونهای که هر گوشه از تفکر آلمان را میتوان پاسخی به دیدگاههای کانت دانست. تفکر اجتماعی در آلمان پس از آنکه ایدهی رومانیسم را اندکی در خود نگاه داشت، آن را به فرانسه پاس داد. از آن پس متأثر از اندیشمندانی مانند اسپینوزا و ولف به سوی نگرشی روی آورد که توسط کانت استوار و کاملاً مستقر گردید. در واقع اساساً سیر تفکر اصیل آلمانی را میتوان پس از کانت جست، چرا که این تفکر پس از وی شاخصههایی منحصر بهفرد برای خود دست و پا نمود مهچنان به آن وفادار ماند.