اندیشههای سیاسی در خلاء شکل نمیگیرند و وابسته به زمان و مکان خاصی میباشند. کمتر اندیشهای را میتوان یافت که محصول تاریخ و تحولات زمانهی خود نباشد. اندیشمندان سیاسی میکوشند مخاطبان خود را ترغیب کنند تا جهان را آن گونه که آنها میبینند مشاهده کنند و بیشک این مسئله درتوان اقناعی فیلسوف یا اندیشمند سیاسی نهفته است و ترسیم جغرافیایی خاصی از سیاست آن گونه که تشخیص میدهد و قرار دادن هر عنصری در مکانی به خصوص آناتومی اندیشهای را خواسته یا ناخواسته به سمت هنجاری شدن متمایل میسازد. لئواشتراوس معتقد است نظریات سیاسی کوششی صادقانه هستند برای دانستن سرشت امور سیاسی و درک سرشت نظام سیاسی خوب یا بد. نظریه پردازان سیاسی به این علت متمایز از دیگران نیستند که دارای نظر (و نه نظریه) سیاسی هستند، چرا که به اعتباری هر عضو جامعهی سیاسی حامل نظر سیاسی است آنچه که فیلسوف سیاسی را از سایر افراد و حتی سایر اندیشمندان تمایز میبخشد کیفیت بینش و تظریهای است که از آن برخوردار است.