یکی از نهادهای پرقدرت سازمان ملل متحد، شورای امنیت است که نشاندهندهی جایگاه کشورهای قدرتمند در سازمان ملل از بدو تأسیس آن است. در واقع شورای مذکور که به ویژه حق وتو را برای اعضای مؤسسش در بردارد، وجه تمایز بین این اعضا است که در مراحل بعدی به سازمان ملل پیوستند. با این حال شورای امنیت در طول حیاتش به جز در موارد محدودی نتوانسته نهاد تأثیرگذار باشد و به ویژه وظیفه اصلیاش یعنی حفظ صلح و امنیت بینالملل را به خوبی انجام دهد. یکی از دلایل این عدم موفقیت جنگ سرد و دوران نظام دو قطبی بود که با توجه به برخورداری آمریکا و شوروی از حق وتو، عملاً قطعنامه مؤثری صادر نشد. با این حال پایان جنگ سرد نشان داد که شورای امنیت برای کسب کارایی نیازمند اصلاحات اساسی است. مهمترین مسئله در این بین نیز حق وتوست که تنها در اختیار 5 کشور جهان است که خود یکی از مهمترین دلایل نارضایتی دیگر کشورهای عضو به شمار میرود. این مقاله در صدد است تا علاوه بر بررسی ساختار شورای امنیت موانع و راهکارهای لازم برای طرح کنونی اصلاحات در آن را ارزیابی کند. براین اساس این مقاله در ابتدا به نحوه شکلگیری و وظایف شورای امنیت خواهد پرداخت و در ادامه ساختار شورای امینت در دوران جنگ سرد و دوران پس از جنگ سرد، جایگاه شورای امنیت پس از حوادث 11 سپتامبر، طرح اصلاحات در شورای مذکور، علل شکست طرح اصلاح شورای امنیت و تلاش برای حیات دوباره شورای امنیت را بررسی خواهد کرد.