میل به سلطه جویی در نهاد انسانها قرار دارد و این ارادهی درونی در دولتها نیز تجلی پیدا میکند. این میل که برخاسته از طبیعت انسانی است به دنبال مطیع ساختن دیگران و بهرهبرداری از منابع و امکانات آنان است. با وجود این، میل به استقلال نیز میلی فطری و درونی است و انسانها، جوامع و دولتها به دنبال حفظ هویت و استقلال عمل خویش هستند و این امر موجب یکی از کشمکشهای دائمی میان انسانها و جوامع بوده است. از لحاظ سیاسی، از زمانهای گذشته، مداخلهی قدرتهای بزرگ در امور دولتهای کوچک، معمول بوده است که در دوران قدیم در قالب امپراطوریهای بزرگی در میآمد. در همان زمانها نیز ممالک ضعیفتر برای کسب حاکمیت خود به مبارزه میپرداختند و جنگهای بسیاری میان نیروهای امپراطوری و مردم تحت سلطه رخ میداد. اما آنچه در دوران معاصر، بیش از همه به بحث استقلال مربوط است، پدیدهی استعمار میباشد