از آنجا که جامعهشناسی با ظهور کارل مارکس و آثار وی و به ویژه تبیین مفهوم «طبقه اجتماعی» در علوم اجتماعی جدید تکوین و تشریع پیدا کرده است و نظریهپردازان جامعهشناسی سیاسی در قرن نوزدهم و بیستم به نحوی متأثر از نظریه مارکس بودهاند، سخن از نظریه نخبهگرایی و بنیانگذاران آن، یک نیاز علمی-فکری به شمار میآید. با گسترش دامنه مفهوم طبقه اجتماعی، به تدریج گفتمان جدیدی به نام «نخبهگرایی» شکل گرفت و بدینسان در برابر «جامعهشناسی طبقات اجتماعی»، آموزه نوینی به نام «جامعهشناسی نخبگان» ایجاد و آموزه مارکس به سخره گرفته شد و از این رو، تحقیقات و مطالعات جامعهشناسان سیاسی بر مفهوم، ماهیت و مناسبات نخبگان متمرکز گشت