حقوق رفاه اجتماعی و اشکال کنترل قضایی

نویسندگان

چکیده

منطق مشترک و عرفی بین دانشمندان حقوق اساسی این است که قانون اساسی- و در واقع به صورت کلی‌تر قوانین اساسی- نبایستی به اصطلاح نسل دوم حقوق رفاهی همانند حق بر سرپناه یا حق بر معاش حداقلی را به رسمیت بشناسد یا به‌گونه‌ای تفسیر گردد که در مقام شناسایی آن برآید. استدلال علیه شناسایی حقوق رفاه اجتماعی با این پیشنهاد شروع می‌شود که حق‏های مبتنی بر قانون اساسی بایستی در دادگاه‌ها اجرا شوند. در نوشتار حاضر، ابتدا به کالبد شکافی مفهومی حقوق رفاهی(توجیهات، مصادیق، ماهیت و مسئولان اجرایی) پرداخته می شود. سپس این مطلب عنوان می شود که مسئله اصلی به نحوه شناسایی و نوع کنترل قضایی برمی‌گردد که دو محور اصلی نوشتار حاضر است. هرکدام از این اشکال در ارتباط با حقوق رفاه اجتماعی محاسن و معایبی دارند. اما – به دلایلی که در آغاز در تنظیم اجتماعی قوانین اساسی مدرن مطرح می‌شود- شکل ضعیف کنترل قضایی می‌تواند به صورت خاص جالب باشد. توشنت علی‌رغم توصیه شکل ضعیف کنترل قضایی به این نتیجه می‌رسد که با وجود جذابیت‌‌های آن، ممکن است بی‌ثبات بوده و منجر به پذیرش شکل قوی کنترل قضایی و پیچیده‌تر کردن مشکلاتی گردد که شکل ضعیف کنترل قضایی در صدد اجتناب از آن بود.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Social Welfare Rights and Different Forms of Judicial Control

چکیده [English]

The common and normative logic among scholars of constitutional law is that the constitution should not recognize or be interpreted as recognizing the so-called the second generation of welfare rights such as right to have a shelter or to have minimum earnings. Their main argument is that rights based on the constitution should be justiciable. This article analyzes the concept of welfare rights. Then, it is argued that the main issue is related to the methods of judicial control. Each of them has their own advantages and disadvantages. Although, the weak form of judicial control seems more interesting, Tushnet believes that it may lead to instability and ensues inverse outcomes

کلیدواژه‌ها [English]

  • Welfare Rights
  • Judicial Control
  • Constitution
  • Domestic Law System