اصولاً قوانین و مقررات بر مبنای نیازها، منافع و مصالح جامعه وضع میشود و به طور طبیعی با گذشت زمان و تغییر و تبدیل اوضاع و نیازها، قوانین مزبور نیز ممکن است تغییر پیدا کند. این معنی علیالاصول در قوانین و مقررات اجتماعی شرعی نیز حاکم است چرا که قوانین اجتماعی شرعی و اسلامی نیز بر مبنای حکمت و ملاحظه نیاز و مصلحت مردم از سوی شارع، وضع شدهاند و طبعاً تبدیل اوضاع میتواند موجب دگرگونی آنها شود. با این وصف، در قوانین جزایی و حقوقی موضوعه جمهوری اسلامی ایران، مقراتی یافت میشود که توجیه منطقی و مصلحت قابل قبولی برای آنها به چشم نمیخورد، مبنای توجیهی قوانین مزبور حاکم فقهی و خصوصی قابل قبولی شرعی و پذیرش تعبدی آنها ذکر میشود. این امر، در حالی است که با ملاحظه برخی از آیات احکام در قرآن کریم به خوبی مشهود است که هم در وضع احکام جدید و هم در اصلاح و یا نسخ مقررات وضع شده، از سوی خود شارع، ملاحظه اوضاع و احوال و پیامدهای ناشی از احکام وضع شده، نقش مهمی در وضع و یا اصلاح مقررات وضع شده، داشته است. در این مقاله به برخی از این موارد در قرآن کریم پرداخته شده بدین امید که بتوان از خود قرآن کریم و عمل شارع، در مورد تغییر مقررات با توجه به نیازها و مقتضیات، رهنمود گرفت و از تعبد در مورد قوانین اجتماعی، دوری جست.