از آنجایی که طی دهههای اخیر به جهت تغییرات اقلیمی و رشد فعالیتهای توسعهای بشر اکوسیستمهای آبی ـ اعم از رودخانهها، دریاچهها و تالابها ـ در سراسر جهان رو به افول گذاشتهاند. ضرورت تعیین حقابه زیست محیطی، در سیاستها و دستورکارهای ملی و بینالمللی مدیریت منابع آب اهمیت دو چندانی یافته و لزوم استفاده از این ابزار حقوقی نیز در قوانین کشورها بیش از پیش به چشم میخورد. به عبارت دیگر به منظور حفظ و تضمین حقابه زیست محیطی و یا حداقل میزان آب مورد نیاز برای بقای اکوسیستم، سیاست زیست محیطی توانمندی مورد نیاز است. این سیاست جامع میبایست مورد حمایت ابزار قانونی مناسب و مکفی که بتواند به روشنی مبین وضعیت قانونی آب و حقابه باشد، قرار گرفته و همچنین چارچوبی را برای ارزیابی گزینههای مختلف حقابه تعبیه نماید. مقاله حاضر بر آن است تا با بررسی و بازنگری در قوانین و متون حقوقی بینالمللی و ملی کشورها تصویری از جایگاه حقابه زیست محیطی در سیاستگذاری و قانونگذاری مدیریت منابع آب جهان ارائه داده و با مرور قوانین ملی و نگاهی به چالشها و خلأهای موجود، راهبردهایی را برای حفظ اکوسیستمهای ارزشمند آبی کشور در راستای مدیریت پایدار منابع آبی پیشنهاد نماید.