مفروض اصلی این تحقیق آن است که مهمترین و قویترین مؤلفه تبیینکننده مسئله رضایت از زندگی متغیر فرهنگی است. از این منظر، به غیر از اقتصاد و وضعیت اقتصادی، متغیرهای سن، تحصیلات و سنخهای ارزشی اعم از مادی و فرامادی بر متغیر رضایت از زندگی و احساس خوشبختی تأثیر چندانی ندارند. از سویی دیگر، فرهنگی بودن رضایت از زندگی و احساس خوشبختی به این معناست که ملیت، مهمترین متغیر پیشگوییکننده این دو شاخص است و رضایت از زندگی در کشورها و فرهنگهای مختلف تفاوتهای معنادار و بسیاری دارند. در نهایت مهمترین ادعای این گفتار را به این صورت نیز میتوان بیان نمود: رضایت از زندگی و احساس خوشبختی یکی از مؤلفههای پایدار فرهنگ است