مفروض این نوشتار آن است که آموزش مهارتهای زندگی مختص نظام آموزش و پرورش نیست، بلکه این مسأله جایگاه خود را در بین دستاندرکاران امور اجتماعی، فرهنگی و... نیز به دست آورده است. مقابله با چالشهای جدید و جدی در عرصه نظام جهانی و تربیت افرادی لایق در مواجهه با رشد چشمگیر جوامع مجازی و ارتباطات نوین، دغدغه اصلی این نوشتار را تشکیل میدهد. توجه به نقش کلیدی و بنیادین نظام آموزش و پرورش و چگونگی رویارویی با مسائل فوق در حوزه برنامهریزی و سیاستگذاریهای آموزشی، مواجهه با ناسازههای جهانیشدن و بومیماندن، بحران سلامتی و تغذیه، فناوری اطلاعات و ارتباطات، اخلاقیات و... از جمله محورهای اساسی این بحث را تشکیل میدهد. بنابراین هدف اصلی این نوشتار پاسخ به این پرسش اصلی است که آموزش مهارتهای زندگی از کجا و بر اساس کدام مبنای نظری سرچشمه میگیرد و تا چه اندازه آموزش مهارتهای زندگی در کنار برنامه آموزشی رسمی کشور در مدارس ضروری میباشد