گفتمان، ساختاری مرکز گریخته است که بر سازندهی واقعیت میباشد؛ دالهای گفتمان، در زنجیرههای همارزی و تفاوت، نسبت به یکدیگر قرار دارند، که طی رابطهای هژمونیک دالی تهی، تمامیت ناممکن و ضروریای از گفتمان ناهمگون را باز نمود میکند؛ جدال، پاسخی گفتمانی به فقدان سوبژه است، این باز نمود تا از جا در رفتگی این هژمونی به وسیلهی پادگفتمانها و استقرار هژمونیای دیگر مسلط میماند.