ادوارد سعید در کتاب نقش روشنفکر «آنگونه اندیشیده که زندگی کرده است». «نقش روشنفکر» بستهبندیِ نظری از سرگذشت زندگی سعید و نوع موضعگیریهای او در قبال مسائل مختلف است؛ در واقع این سعید است که یک بار زندگی را تجربه کرده و مشخصههایی که در کتاب ذکر شده را تجربه کرده است. اینک این تجربهها، در سالهای پایانی عمرِ سعید بر زبان رانده شده و بر صفحات کتاب نقش بسته است تا دیگران نیز از آن آگاه شوند و به کار بندند. «سعیدِ آواره شده از فلسطین»، «سعیدِ در تبعید»، «سعیدِ نامحرم برای گروههای قدرت»، «سعیدِ رو در روی نظام قدرت در آمریکا»، «سعید عنوان نمایندهی روشنفکرانِ مهاجرِ حاشیهای»، «سعید به عنوان منتقدِ عرفات و رهبری فلسطینی»، «سعید به عنوان نماینده فلسطینیهای سرکوب شده»، «سعید به عنوان مخالف جریان صلح خاورمیانه» و دیگر «سعیدها» هرکدام نمودِ یکی از رسالتهای روشنفکر هستند. روایت سعید از وظایف روشنفکر در جهانِ پرپیچ و خم و پیچیدهای میدهد که سعید در متن آن زندگی کرده است. ; سعید یک روشنفکر مدرن نیست؛ اغلب او را در نحله پست مدرنیستی جای دادهاند. سعید در این کتاب نشان میدهد که حتی در نظریهپردازیاش راجع به روشنفکر نیز «روشنفکرانه» عمل کرده و نخواسته است که در قالبها و در تقسیمبندیهای از پیش ساخته و معین شده باقی بماند. این یکی از بزرگترین درسهای سعید در مورد نقش روشنفکر است که خود بزرگترین و نخستین عامل به آن است؛ چرا که در چارچوب نظری پستمدرنیسم؛ نمیتوان سراغی از اخلاق جهانشمول وعام گرفت. در طرح نظری پستمدرن، فیالواقع هیچ فراروایتی وجود ندارد؛ روایتهای کلان و از آن جمله روایتهای کلانِ اخلاقی جهانشمولگرا زیر سؤال رفتهاند. در حالی که سعید یک پستمدرن، خوانده میشود، در بحث از رسالت روشنفکر سعی نمیکند تسلیمِ مقتضیاتِ پستمدرنیسم شود و همچون فوکو یا لیوتار روشنفکر را متخصصی بداند که در یک رشته یا حوزه تخصصی مشغول به کار و دارای اخلاق حرفهای است. سعید همچنان بر جهانشمولگرا بودنِ رسالتِ روشنفکر تأکید دارد؛ از این منظر روشنفکر باید بر ارزشهای عام انسانی برای نوع بشر تأکید کند