شرایط نوین ایجاد شده از دههی واپسین قرن بیستم به پدید آمدن وضعیت جدیدی در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی منجر شده و فروپاشی نظام دوقطبی، تحقق یافتن انقلاب اطلاعاتی، ظهور بازیگران جدید بینالمللی، طرح مسائل و معضلات فراملّی و ارائه ایدهآلها و اهداف و علایق مشترک در سطح جوامع داخلی و عرصه بینالمللی، آن هم با بهرهبرداری از امکانات فنی ارتباط لحظهای، محیط و فضای بینالمللی را دستخوش تحولات هنجاری و دگرگونیهای ساختاری کرده است. ; پایان نظام بینالملل مبتنی بر جنگ سرد که با فروپاشی شوروی در 1991 همراه گشت سرآغاز گفتمانهای جدیدی دربارهی نوین حیات بشری شد. اینکه دنیای بعد از جنگ تحلیلگران روابط بینالملل را در شناخت و درک تحولات جدید کمک کند، تبدیل به مباحث پیچیده، گسترده و بعضاً متناقص در بین اندیشمندان رشته روابط بینالملل گردید. در این گفتمان جهانی شدن جهت تحلیل وضعیت جدید نظام بینالملل روز به روز بیشتر مطرح شد و به عنوان بحث تحلیلی در صدد عرضه ابزار فکری و مفهومی خاصی برای شناخت دنیای بعد از جنگ سرد شد. جهانی شدن محیط جدیدی در سطح جهانی به وجود آورده و همهی اجزای نظام بینالملل متأثر از این محیط هستند. اما ماهیت، شکل و قواعد رفتاری حاکم بر آن کاملاً مشخص نیست. آنچه مسلم است چنین وضعیت نوینی به هیچ وجه با دنیای قبل از آن شباهتی ندارد. در این تحقیق تأثیر جهانی شدن بر حوزه سیاست خارجی بررسی میشود و مشخص میگردد که فرآیند جهانی شدن هم مفهوم و هم مؤلفههای تأثیرگذار بر سیاست خارجی را متحول ساخته و متفکران این حوزه را مجبور به بازاندیشی دربارهی این مفهوم نموده و سیاستگذاران خارجی کشورها را ملزم به اتخاذ سیاست خارجی کشورمان بر اساس وضعیت نوین کرده است