تا آنجا که میدانیم لطیفههای بسیار کمی در مورد جامعهشناسان وجود دارد. این امر برای جامعهشناسان مخصوصاً اگر خود را در مقام مقایسه همپا با پسرعمو خواندههای محبوبترشان یعنی روانشناسان ببینند، ناامیدکننده است. گروه دومی که از آنان یاد کردیم یعنی روانشناسان بخش عظیمی از طنز آمریکایی را که قبلاً زماماش دست روحانیون و کشیشان بود، به دست گرفتند. مثلاً روانشاسی را تصور کنید که در یک مهمانی به شیوه مذکور (طنز مانند) به دیگران معرفی میشود و ناگهان خود را میان گروهی مییابد که تمامی توجهشان به اوست. بنابراین مستأصل و درمانده، چارهای جز تحمل شرایط نامطلوب ندارد