با ورود ایران به قرن بیست و یکم، یکی از بزرگترین چالشهایی که در برابر رهبران و سیاستگذاران این کشور قرار دارد آینده منطقه دریای خزر است؛ ایران در محیط پس از جنگ سرد و فروپاشی اتحاد شوروی به شکلی آرمانگرایانه انتظار برقراری یک «نظم نوین منطقهای» را دارد نظمی که در پی ایجاد صلح، شکوفایی و تدوین مقررات حقوق بینالملل باشد به گونهای که منطقه بار دیگر به سیستم رقابتی موازنه قوا فرو نغلتد. در حالی که معنی عبارت «نظم نوین منطقهای» دقیقاً روشن نیست، بیشک معنای آن در تضاد با هرج و مرج و بینظمی قرار دارد