در مطالعه منطقه خاورمیانه عمدتاً سه رویکرد به چشم میخورد که عبارتاند از: رویکرد «روانشناختی» که بر ویژگیهای روانی و تأثیر آن بر اجتماع و توسعه، تمرکز کرده است؛ رویکرد «فرهنگی» که بیشتر به مذهب و فرهنگ و تأثیر آن بر وضعیت کنونی خاورمیانه میپردازد و به خاطر نقش چشمگیر مذهب در این منطقه، منشأ ادیان تاریخی بودن آن (اسلام، مسیحیت و یهودیت) و نیز تأثیر آن بر نوع کشمکش و همکاری، رویکرد غالب به شمار میرود؛ اما در این میان رویکرد «اقتصاد سیاسی» -رویکرد سوم- آنچنان که در مناطق دیگر-به ویژه امریکای لاتین، آسیای جنوب شرقی و نیز آفریقا- مورد توجه قرار گرفته در این منطقه کمتر مورد توجه بوده است