در این مقاله میخواهم استدلال کنم که رویه شهروندی تا آن حدی که منطقاً میتوانیم دریابیم-باید به مرزهای جوامعی ملی-سیاسی مقیّد باشد. به عبارت دیگر میخواهم استدلال کنم که آن کسانی که خواهان که آن کسانی که خواهان ایجاد اشکال فراملی (transnational) یا جهانی (global) شهروندی هستند، از درک شرایطی که در آن شهروندی واقعی (genuine) ممکن خواهد بود، قصور ورزیدهاند. هم اهدافشان به سادگی اتوپیایی مینماید هم هرچیزی را که آنها طلب میکنند دقیقاً «شهروندی» تلقی نمیشود.;