خازج از جامعه مدنی تحت حکومت هوای نفس، جنگ، برس، فقر، پلیدی، تنهایی، وحشیگری و جهل حاکم است اما در جامعه مدنی تحت لوای حکومت عقل، صلح، امنیت، فراوانی، نعمت، زیبایی، نوعدوستی، ادب، دانش و خیرخواهی فرمان میراند. «توماس هابز، لویاتان» ; اگر جامعهشناسی Sociologyرا به معنای درک «منطق امر اجتماعی» در استقلال و غیرقابل تحویل بودن آن به هرامر و واقعیت دیگری فرض کنیم، در آن صورت جامعهشناسی امنیت نیز در پی شناخت منطق امنیت به مثابه امری اساساً اجتماعی و مستقل از امور دیگر است. بنابراین پرسش اساسی در جامعهشناسی امنیت این است که یک وضعیت امن/ناامن از کدام شرایط و یا بسترهای اجتماعی برخوردار بوده است؟ در عین حال از آنجا که جامعهشناس اساس و کارویژه جامعه را رفع نیازهای انسان از مجرای برقراری روابط اجتماعی (امکان گروهی) میداند، بنابراین امنیت نیز بهمثابه امری مستقلاً اجتماعی عبارت خواهد بود از امکان و موقعیت مطلوب و بهینه برای برقراری روابط متقارن و متعادل بین انسان و جامعه در جهت ارضاء نیازهای افراد و تأمین منافع آنها، امنیت در این برداشت به گفتمان مثبت خود نزدیک شده و صرفاً در نبود تهدید تعریف نمیشود، بلکه افزون بر آن مبین وضعیتی است که منافع فرد، جامعه و دولت بهگونهای اجتماعی و در رابطهای متقابل با یکدیگر تأمین میشود