2024-03-28T21:36:10Z
https://rahbord.csr.ir/?_action=export&rf=summon&issue=17098
فصلنامه علمی راهبرد
راهبرد
1028-3102
1028-3102
1397
27
2
بررسی کاربرد روشهای آیندهنگری؛ مرور سیستماتیک
سیدحبیباله
طباطبائیان
شعبان
الهی
علیرضا
حسنزاده
فاطمه
کنعانی
آیندهنگری یکی از ابزارهای مناسب برای حرکت بر روی موجهای عدم قطعیت است و انتخاب روش مناسب از مهمترین نکاتی است که برای موفقیت آیندهنگری لازم است. یکی از راههای دسترسی به نتایج بهتر در آیندهنگری، در اختیار داشتن تصویر روشن از روشهای مختلف و آگاهی از بهکارگیری آنها در پروژههای پیشین است. از دهه 1990 تاکنون روشهای متعددی برای انجام پروژههای آیندهنگری ارائه و در سطوح مختلف به کار گرفته شدهاند. با اینوجود، بسیاری از آنها با شکست مواجه شده یا دچار مشکلات و نقایص بسیاری هستند و به دلیل پویاییهای آیندهنگری، مجموعه مشخصی از فرایند استفاده از آنها در دسترس نیست. هدف اصلی این پژوهش، ایجاد تصویری روشن از کاربرد روشهای آیندهنگری در پروژههای کاربردی است. بدین منظور، مرور نظاممند بر روی مقالات منتشرشده در سه پایگاه داده: ساینس دایرکت، اسکوپوس و امرالد انجام شده است و پس از غربال در مراحل مختلف، 45 مقاله مورد مطالعه عمیق قرار گرفته و تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل مرور سیستماتیک، نشاندهنده تنوع بهکارگیری روشهای آیندهنگری تا سال 2017، سلایق کشورها در بهکارگیری روشهای آیندهنگری، زمینهها و دامنه کاربرد روشهاست. همچنین عوامل مؤثر بر انتخاب روشها استخراج شد و بر اساس نظرات خبرگان بومیسازی و درجه اهمیت آنها نیز مشخص شده است. در این تحقیق سعی شده با مروری بر پژوهشهای کاربردی، شکاف دانش موجود در حوزههای مربوط به آیندهنگری شناسایی و به آیندهپژوهان برای پروژههای آتی پیشنهاد شود.
آینده
آیندهنگری
روشهای آیندهنگری
مرور سیستماتیک
آیندهپژوهی
2018
08
23
5
33
https://rahbord.csr.ir/article_117696_79fbe5ea2d76aa564fb160d99def2c21.pdf
فصلنامه علمی راهبرد
راهبرد
1028-3102
1028-3102
1397
27
2
الگوی ارزیابی آمادگی تغییر استراتژیک در سازمانهای بخش انرژی
حمیدرضا
پیرمراد
سیدمحمد
اعرابی
علی
حیدری
محسن
نظری
تغییر، واقعیتی سازمانی است که مدیریت آن نیز یکی از مهمترین وظایف مدیران محسوب میشود. با این وجود مطالعات نشان میدهد که بیش از سهچهارم تغییرات سازمانی شکست میخورند یا به هدف مدنظر منتهی نمیشوند. طراحی راهبردهای اثربخش و پیادهسازی موفق آنها در سازمان مستلزم فراهم آوردن زیرساختها و برخورداری از قابلیتها و نیز بلوغ کافی در ابعاد مختلف است. عدم توجه کافی به این امر موجب شده تا اجرای استراتژی در سازمانها به شکست بیانجامد. موضوع این تحقیق تغییر استراتژیک در سازمانهای تخصصی وابسته به بخش عمومی است. به دلیل پیچیدگی این سازمانها، موضوع تغییر استراتژیک و اجرای استراتژی بسیار چالشبرانگیز است. این تحقیق باهدف طراحی و توسعه الگوی ارزیابی آمادگی سازمان برای تغییر استراتژیک و پیادهسازی استراتژی انجام شده است. رویکرد کلی این تحقیق کیفی و در راستای عمق بخشیدن به درک موضوع تغییر استراتژیک در یک محیط پیچیده است. در این مسیر در بخش نخست تحقیق فضای تغییر استراتژیک در سازمانهای تخصصی وابسته به بخش عمومی کشور مورد توجه قرار گرفت. در این بخش حوزههای مؤثر بر تغییر استراتژیک و اجرای استراتژیها شناسایی شده و سپس چارچوب مفهومی مناسب برای ارزیابی آمادگی برای تغییرات استراتژیک در مجموعه وزارت نیرو به کار گرفته شده است. روش تحقیق مورد استفاده شامل مطالعه موردی است که برای جمعآوری و تحلیل اطلاعات مورد نیاز و همچنین جمعبندی آن از روش مرور نظاممند با استفاده از روش متاسنتز و تحلیل محتوای اسناد علمی انجام شده است. با جمعبندی عوامل، تعداد 8 کد محوری شامل ارتباطات، ایجاد جو مشارکت و اعتماد در سازمان، ارزیابی و نظارت بر تغییر، آموزش و فرهنگسازی، ساختار و سیستم، راهبری منابع انسانی، رهبری تغییر و برنامهریزی شناسایی شد. این کدها، حاصل بررسی بیش از یکصد مقاله منتخب بر اساس متاسنتز در مورد آمادگی تغییر است که میتواند بهعنوان یک مدل کارامد برای ارزیابی و سنجش میزان آمادگی سازمان بهمنظور ایجاد تغییرات استراتژیک به کار رود.
الگوی ارزیابی
اجرای استراتژی
آمادگی برای تغییرات استراتژیک
متاسنتز
تحلیل محتوا
2018
08
23
35
60
https://rahbord.csr.ir/article_117701_86b6b07eead997449ac3eef5a52599ef.pdf
فصلنامه علمی راهبرد
راهبرد
1028-3102
1028-3102
1397
27
2
شناسایی و آسیبشناسی چارچوب حکمرانی پژوهش در علوم انسانی در جمهوری اسلامی ایران
پژوهش، کلید پیشرفت کشور است؛ زیرا یکی از پایههای مهم هر گونه رشد و توسعه در زمینههای مختلف اجتماعی و اقتصادی محسوب میشود و کیفیت مترقی نظامهای پژوهشی مختلف در برخی کشورهای پیشرفته حاکی از این است. امروزه مسائل فراوانی در نظام پژوهشی کشور موجود است که موجب رخوت و کاهش نشاط در جوامع علمی شده است؛ نظام پژوهش کشور بهویژه در حوزه علوم انسانی سردرگمی خاصی دارد و شاهد موازیکاریها و هدررفت منابع مالی، سرمایه انسانی و زمان هستیم که منشأ آن نیز عدم حکمرانی مطلوب در این عرصه است. از اینرو، پژوهش حاضر درصدد شناسایی و آسیبشناسی چارچوب حکمرانی پژوهش در علوم انسانی است تا بر این اساس امکان راهبری مناسب پژوهشهای علوم انسانی حاصل شده و گامی در جهت طراحی الگوی مطلوب اسلامی- ایرانی حکمرانی پژوهش باشد. در این پژوهش که از استراتژی پیمایش کیفی تبعیت شده است، پژوهشگر با حضور در عرصههای اصلی حکمرانی پژوهش علاوهبر مشاهده نزدیک به مصاحبه عمیق با خبرگان این عرصه پرداخته است. پس از گردآوری دادهها و تحلیل آنها با روش تحلیل مضمونی، چارچوب حکمرانی پژوهش استخراج و آسیبهای آن نیز احصا شده است. چارچوب نهایی دارای هفت بخش اصلی است که آسیبهای مرتبط با هرکدام ذکر شده است. این بخشهای هفتگانه عبارتند از: کلیت نظام، درونداد، جعبه حکمرانی (بهمثابه فرایند سیستم پژوهش، دارای سه سطح کلان، میانی و خرد)، برونداد، بازداد، فرهنگ و محیط پژوهش و نظامات مرتبط با پژوهش. پژوهشگر برای بررسی اعتبار یافتههای پژوهش، مهمترین آسیبها (با اهمیت و تکرار بالا) را در قالب یک پرسشنامه به 28 نفر از خبرگان (مصاحبهشدگان و دیگران) عرضه کرده است و درنهایت ضمن تأیید حداکثری از آسیبهای مستخرج، مهمترین و کماهمیتترین آسیبها از نظر این خبرگان مشخص شده است.
حکمرانی پژوهش
تحول در علوم انسانی
پیمایش کیفی
نظام پژوهش
2018
08
23
61
86
https://rahbord.csr.ir/article_117704_48637fdb034a48543ba25413a16fc099.pdf
فصلنامه علمی راهبرد
راهبرد
1028-3102
1028-3102
1397
27
2
تحلیلی بر مدخلیت حکمرانی شهری شایسته اسلامی در تعمیق الگوی اسلامیایرانی پیشرفت
محمدعلی
فیروزی
مهیار
سجادیان
امروزه حکمرانی شایسته شهری بهعنوان پدیده مفیدی که البته ریشه در تفکرات غربی دارد، بر پیکر مدیریت شهری سایه افکنده که در جستجوی هویت گمشده خویش است. این در حالی است که نهتنها دین اسلام دارای قابلیتهای ارائه مؤلفههای حکمرانی شهری شایسته است؛ بلکه حکمرانی شایسته اسلامی از جامعیت بالاتری نسبت به نوع غربی، برای استقرار در شهرهای کشور ایران برخوردار است. بنابراین به علت اهمیت موضوع، این پژوهش با روشی توصیفی- تحلیلی و به لحاظ هدف کاربردی، مبتنی بر مطالعات کتابخانهای و تحلیل محتوا بهمنظور تعمیق الگوی اسلامیایرانی پیشرفت به تحقیق پرداخته است. بر اساس یافتههای تحقیق، نهتنها دین اسلام دارای قابلیتهای ارائه مؤلفههای حکمرانی شهری شایسته است؛ بلکه از جامعیت بالاتری نسبت به نوع غربی، برای استقرار در شهرهای کشور برخوردار است. ضمن اینکه با تدقیق بر اسناد الگوی پایه پیشرفت شامل مبانی، آرمان، رسالت، افق و تدبیر مشخص شد که میتوان بسیاری از مؤلفههای حکمرانی اسلامی شایسته شهری را از این اسناد استخراج کرد؛ هرچند بهصورت مستقیم هیچ اشارهای به حکمرانی شایسته شهری نشده است. در انتها نیز بر اساس یافتههای تحقیق، راهکارهایی بهمنظور تعمیق الگوی اسلامیایرانی پیشرفت پیشنهاد شد.
اسلام
الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
حکمرانی شایسته
شهر
2018
08
23
87
114
https://rahbord.csr.ir/article_117705_10f75ae34e849f7076945c180398e7a2.pdf
فصلنامه علمی راهبرد
راهبرد
1028-3102
1028-3102
1397
27
2
راهبردهای فهم پدیده اسلامهراسی بر پایه شرقشناسی
سیدحسین
اخوان علوی
سیدحسین
شرف الدین
عباس
عیسی زاده
اسلامهراسی عبارتاز خصومت غیرمنطقی برخی گروهها و جریانات غربمحور با مسلمانان است. دشمنی و خصومتمفروضبه لحاظنظریومرجعیتفکریبربنیادهاینظریمتعدد و نوعی گفتمانایدئولوژیک بسیارپیچیده متکی و مبتنی است که طبعاً برای شناخت عمیقتر پدیده «اسلامهراسی» ناگزیر از مراجعهبه منابع کلاسیک و معاصر مرتبط با آنها هستیم. در این مقاله، با گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانهای معتبر و با بهرهگیری از روش توصیفی-تحلیلی، به واکاوی یکی از مهمترین مبانینظری اسلامهراسی یعنی گفتمان «شرقشناسی» بهویژه رویکرد انتقادیادوارد سعید به آن و نیز تاریخچه، تعاریف و کارکردهای تاریخی این گفتمان، ازجمله خدمتبه سیاست و استعمار میپردازیم.همچنین، نحوه تعامل قاطبه مستشرقان با اسلام و مهمتر از آن، پیوند میان دو مفهوم اسلامهراسی و شرقشناسی موردبحث قرار خواهد گرفت. نتیجه نهایی، لزوم شناخت و بررسی انتقادی «کلیشههای شرقشناسانه» است که در سدههایاخیر، همواره بهعنوان منبع و مرجع اطلاعاتی غربیان از اسلام و مسلمانان مورداستناد قرارگرفته و بهنوعی منشأ و ریشه اسلامهراسی معاصر محسوب میشوند. برخی از مشهورترین این کلیشهها عبارتنداز: عقبمانده و توسعهنیافته، نابهنجار و منحرف، فرومایه و نازل، ثابت و یکنواخت، متحجر و متعصب، شرور و جنگطلب، تندرو و تروریست، خشونتگرا و زنستیز و غیره.
اسلام
اسلام¬هراسی
شرق¬شناسی
مسلمانان
غرب
ادوارد سعید
2018
08
23
115
140
https://rahbord.csr.ir/article_117706_7f1a5d37fb6ab0286387cdda4b087172.pdf
فصلنامه علمی راهبرد
راهبرد
1028-3102
1028-3102
1397
27
2
نقش حکمرانی خوب و اقتصاد مقاومتی در توسعه شهری
غلامرضا
زمانیان
نظر
دهمرده قلعهنو
هادی
دادخواه
امروزه اقتصاد شهری اهمیت فراوانی دارد، به صورتی که هر شهر و جغرافیایی باید مبتنی بر فرصتها و نقاط قوتش دارای یک برنامه راهبردی باشد تا بر اساس آن مزیت، در مسیر بازآفرینی شهری قرار گیرد. در این مقاله حکمرانی خوب به همراه اقتصاد مقاومتی بهعنوان برنامههای راهبردی برای توسعه شهری در نظر گرفته شده است. بدین ترتیب این مطالعه با رویکرد تحلیل توصیفی، ابتدا با استفاده از تکنیکهای کمی و کیفی و بر اساس مبانی نظری و مطالعات پیشین، مدل مطالعه مبنی بر تأثیر حکمرانی خوب بر رابطه بین سرمایه اجتماعی و اقتصاد مقاومتی با مدیریت و توسعه شهری مدلسازی شده و سپس با کمک روش معادلات ساختاری و نرمافزار SmartPLS به بررسی روابط بین متغیرها پرداخته است. برای گردآوری دادههای لازم از پرسشنامه و برای تعیین روایی و پایایی آن از پیشآزمون استفاده شده است. برای سنجش روایی از روش روایی همگرایی با استفاده از شاخص میانگین واریانس استخراج شده (AVE) و برای تعیین پایایی از روش پایایی ترکیبی (CR) استفاده شده است. نتایج مطالعه نشان میدهد که سرمایه اجتماعی بر اقتصاد مقاومتی با ضریب 579/0، بر مدیریت شهری با ضریب 440/0 و بر توسعه شهری با ضریب 421/0 تأثیر مثبت و معنیداری دارد. مدیریت شهری بر توسعه شهری با ضریب 705/0 تأثیر مثبت و معنیداری دارد، همچنین اقتصاد مقاومتی بر مدیریت شهری با ضریب 546/0 و بر توسعه شهری با ضریب 511/0 تأثیر مثبت و معنیداری دارد. همچنین نتایج تحلیل با در نظر گرفتن حکمرانی خوب بهعنوان متغیر تعدیلگر نشان میدهد که مقدار تأثیر سرمایه اجتماعی بر مدیریت شهری برابر 631/0 و بر توسعه شهری برابر 629/0 و مقدار تأثیر اقتصاد مقاومتی بر مدیریت شهری برابر 645/0 و بر توسعه شهری برابر 679/0 است
حکمرانی خوب
سرمایه اجتماعی
اقتصاد مقاومتی
مدیریت شهری
توسعه شهری
2018
08
23
141
162
https://rahbord.csr.ir/article_117708_79ebd3b782d7f6506feff5c165bff127.pdf
فصلنامه علمی راهبرد
راهبرد
1028-3102
1028-3102
1397
27
2
اِنگاشت فرهنگ برنامهریزی: تأثیر چارچوب شناختی برنامهریزان بر کاربست برنامهریزی فضایی
پویا
جودی
محمدحسین
شریفزادگان
آیا میتوان تفاوتهایی که در نحوه تأثیرگذاری برنامهریزان بر توسعه شهری و منطقهای در سیستمهای برنامهریزی مختلف وجود دارد را ناشی از «فرهنگهای برنامهریزی» متفاوت دانست؟ با دریافت فرهنگ برنامهریزی بهمثابه یک سیستم فرهنگی، تصمیمها و داوریهای برنامهریزان متأثر از چارچوبهای شناختی فردی و جمعی مشترکی است که نمایانگر «دیانای فرهنگی» خاص خود آنها بوده و برنامهریزان بهواسطه آن، بَستر برنامهریزی را درک میکنند. مقاله حاضر با سرآغاز چنین پیشگزارهای، به دنبال پیشنهاد اِنگاشت فرهنگ برنامهریزی بهعنوان رهیافتی مناسب برای بازجُست و رمزگشایی از دیانای فرهنگی و نقش فرهنگ در برنامهریزی فضایی است. کشف روابط عِلی موضوع پژوهش یعنی برنامهریزی فضایی و بهکارگیری انگاشت فرهنگ برنامهریزی برای واکاوی آن، چارچوب اساسی مقاله را تشکیل میدهد که نشان از تبیینی بودن مقاله دارد و با توجه به کشف عرصههایِ ناشناختهِ واجد نقش در رفتار برنامهریزان دارای ماهیت اکتشافی نیز هست. هدف اصلی چنین بازجُستی، اجتناب از اِنگاشتپردازی تقلیلگرایانه از سیستم برنامهریزی و منفعل دانستن برنامهریزان از تفسیر و بازتفسیر قواعد و هنجارها در قالب انگیزههای فردی و جمعی است. این مقاله به دنبال تدوین روش تجویزی برای برنامهریزی نیست، بلکه در پیِ کسب درکی علمی-اجتماعی از ساختار و پویاییهای «چارچوب شناختی» است که این مهم بهنوبه خود میتواند مبنایی برای بَسط رویکردهای نظری برنامهریزی فضایی شود. بهمنظور فهم چگونگی بَرساخت کاربستها و تصمیمهای برنامهریزی در برهمکنش چارچوبهای فردی و جمعی برنامهریزان در یک بستر مبتنی بر فرهنگ، مقاله حاضر بازبینی کلی از توسعه اشکال متفاوت چارچوب شناختی در برنامهریزی فضایی را ارائه میدهد.
فرهنگ برنامه¬ریزی
برنامه¬ریزی فضایی
چارچوب شناختی
برنامه¬ریزان
زمینه فرهنگی
2018
08
23
163
187
https://rahbord.csr.ir/article_117714_1b261cc9961ec9135f661c81b596c9b8.pdf
فصلنامه علمی راهبرد
راهبرد
1028-3102
1028-3102
1397
27
2
نقد نظریه مدرن صلح (بهسوی نظریه کلاسیک صلح مبتنی بر تاریخ ایران)
صلح در دنیای مدرن محصول مدیریت و هماهنگیهایی است که بر ترس از نتایج کاربرد قدرت نظامی استوار است. این نظریه ساده و موسع، مفروض اصلی مطالعات صلح در رشتۀ حقوق و روابط بینالملل در قرن بیستم بوده است. اما در این مقاله ادعا میشود که نظریه مدرن صلح (استقرار نظم بر پایه قدرت اجبار و ملاحظات ناشی از ترس) مرتبط با تجربیات تاریخی و واقعیت «صلح» نیست، بلکه آنچه بیشتر به واقعیت صلح ارتباط دارد و زیستهتر است، نظریۀ کلاسیک صلح است که برخلاف تصورات مدرن از صلح، میگوید صلح مشخصۀ دولتها نیست،بلکه مشخصۀ اجتماعات است. در برابر تصور امروزی از صلح، فرضیهای که میکوشیم آن را معقول و بینالاذهانی سازیم عبارت است از صلح بهعنوان توان و کارکرد یک اجتماع تاریخی ]یا تمدن[ برای تلطیف و قابل زیست ساختن مناطق پیرامونش از طریق گسترش فرهنگیِ ناهشیارِ خود. یافتۀ تحقیق آن استکه ایران از معدود اجتماعات تاریخی است که کارکردهای مطابق با نظریه کلاسیک صلح را در سراسر تاریخ خود بروز داده و از اینرو شایسته است که همین اصل یعنی نظریه کلاسیک یا ماقبل مدرن صلح، اندیشۀ راهنمای سیاست خارجی ایران باشد؛ اندیشهای مرکزی که میگوید ایران در طول تاریخ خود، بیشتر با گسترشیابیِ اجتماع و فرهنگش مشخص میشده است تا با درگیریها و اشتغالات دولت خود. دولت در ایران اغلب مواقع ضعیف و اجتماع ایرانی همواره قوی بوده است. به عبارتی، گسترش تفاهمات ناهشیار، کارکرد تاریخی اجتماع ایرانی در منطقۀ پیرامونیش بوده است و همین باید اندیشه پایه سیاست خارجی ایران باشد. سیاست خارجی ایران باید همین گرایش تاریخیِ اجتماع ایرانی، همین گسترشطلبی ناهشیار را آیینگی کند و خود را معمار طرحهای بلند تصور نکند. اوج موفقیت دولت ایرانی در سیاست خارجی آن است که زیاد به چشم همسایگان نیاید.
صلح
ایران
فرهنگ
جنگ
تاریخ
منطقه
2018
08
23
189
212
https://rahbord.csr.ir/article_117716_b02fd0ceaf76e294b6ae2f49bca79704.pdf