پژوهشکده تحقیقات راهبردی مجمع تشخیص مصلحت نظام
فصلنامه علمی راهبرد
1028-3102
2588-6525
30
3
2021
11
22
سیمای حکمرانی مطلوب در ایران: از ظرفیت تا فرصت
427
465
FA
علی
کمیجانی
دکترای آیندهپژوهی، مدرس و محقق، تهران، ایران
komijani.y.ali@gmail.com
محمدرحیم
عیوضی
0009-0001-9356-853X
استاد تمام علومسیاسی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران
ra.eivazi@yahoo.com
امروزه، حکمرانی مطلوب بهعنوان یکی از نظریهها و الگوهای غالب در عرصه اداره و راهبری جوامع مدرن مطرح و در دستورکار اندیشمندان و نهادهای توسعه و همچنین دولتها و جوامع جهانی قرارگرفتهاست. دراینراستا، فرایند ساختدهی و جهتدهی نهادی یک جامعه برای توسعه، مبین نظام حکمرانی آن جامعه است که اصول، ساختار و مکانیسمهای حاکم بر ساماندهی و اعمال قدرت عمومی بهعنوان مرکز ثقل حکمرانی در اسناد بالادستی آن جوامع درج شده و منعکس میشود. برایناساس، پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و تطبیقی-اسنادی به بازخوانی و بازنمایی مولفههای حکمرانی مطلوب در عالیترین سند و مرجع حقوقی جمهوری اسلامی ایران میپردازد. یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهد که اصول حکمرانی مطلوب- پاسخگویی، شفافیت، مشارکت، حاکمیت قانون و کارآمدی- در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران موردتوجه و تاکید قرارگرفتهاست و ایران اسلامی از ظرفیت بالقوه قانونی بهمنظور اتخاذ و اعمال نظریه و الگوی حکمرانی مطلوب برخوردار است. بااینوجود، بهرهبرداری از این فرصت بالفعل و تحقق کامل این پارادایم غالب مدیریتی-سیاستی مستلزم تقویت جامعه مدنی و تثبیت توازن و تعادل میان حکومت و جامعه مدنی بهعنوان دو رکن اساسی حکمرانی مطلوب است.
حکمرانی مطلوب,عدالت,قانوناساسی,جمهوریاسلامیایران
https://rahbord.csr.ir/article_130937.html
https://rahbord.csr.ir/article_130937_9b13b30e5808942d8d143bb9e810a672.pdf
پژوهشکده تحقیقات راهبردی مجمع تشخیص مصلحت نظام
فصلنامه علمی راهبرد
1028-3102
2588-6525
30
3
2021
11
22
کار بست تساهل و مدارا در مدل حکمرانی امام خمینی(ره)
467
494
FA
مصطفی
بیات
دکتری علوم سیاسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
bayat14@gmail.com
یاسر
برخورداری
دکتری علوم سیاسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
yb1359@yahoo.com
مرتضی
بیات
دکتری علوم سیاسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
m.bayat72@gmail.com
مقاله پیشرو،با فرض اینکه نظریه مدارا راهحلی بنیادین برای دستیابی به اهداف نظام سیاسی و پذیرش متقابل مدنی است و همچنین در آثار امام خمینی(ره) جایگاهی خاص دارد، میخواهد با بررسی عقبه نظری مدارا در تمدن اسلامی و غربی، آن را در اندیشه امام پیگیری و برجسته کند. حقوق افراد و چگونگی تعامل با دیگری یکی از وجوهات اندیشه امام خمینی (ره) است که با رعایت و رسمیتیافتن حقوق و آزادیهای مدنی در قول و فعل ایشان جلوهگر میشود. بررسی آثار امام خمینی(ره)، نشان میدهد که ایشان در آرای خود به تبیین چرایی تعامل مدارامحورانه در یک جامعه و تأثیرات آن در حیات اجتماعی و مذهبی پرداخته است و همچنین با سنت سیاسی رفتاریشان عملاً نشان دادهاند که منش خشونتمحورانه نهتنها تأثیری در اصلاحِ فردی و اجتماعی ندارد بلکه منشأ مفاسد بزرگتر و پیچیدهتر نیز میشود. این مفهوم در اندیشه امام بر مدارا از یک مفهوم پارادایمیک منتزع از متون دینی شکل گرفته و از منظر اخلاق سیاسی و فلسفه سیاسی، جزء لاینفک حاکمیت دینی و یک فضیلت اخلاقی و اصل حقوقی- سیاسی است که در عمل به زندگی صلحآمیز افراد و گروهها با عقاید متفاوت و شیوه عمل متمایز در درون یک جامعه معین اجازه ظهور و بروز میدهد؛ لذا شیوه مناسبی برای تأسیس سرمایه اجتماعی در جامعه و کاهنده تنشهای اجتماعی و سیاسی بینگروهی است. روش تحقیق در این مقاله مقایسهای-تحلیلی است که با بررسی تاریخی سیر مفهوم در دو تمدن اسلامی و غربی و سپس تحلیل آن در اندیشه امام نهایتاً به این نتیجهگیری رسیده که توسل و تأسی به اندیشه و عمل سیاسی امام میتواند راهحل مناسبی برای بسیاری از مشکلات امروزین تمدن اسلامی-ایرانی باشد.
تساهل و مدارا,امام خمینی (ره),اندیشه سیاسی,خشونت,گفتگو
https://rahbord.csr.ir/article_131936.html
https://rahbord.csr.ir/article_131936_58a337e1fb8058db700bc62bb6bf61e8.pdf
پژوهشکده تحقیقات راهبردی مجمع تشخیص مصلحت نظام
فصلنامه علمی راهبرد
1028-3102
2588-6525
30
3
2021
11
22
تغییر در ادراک آمریکا از تهدید در افغانستان و پیامدهای راهبردی برای ایران
495
530
FA
عباس
اصلانی
دانشجوی دکتری مطالعات آمریکای شمالی، دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، ایران
abas.aslani@gmail.com
زینب
قاسمی طاری
استادیار مطالعات آمریکای شمالی، دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، ایران
ghasemitari@ut.ac.ir
سیدمحمدکاظم
سجادپور
استاد روابط بینالملل، دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه، تهران، ایران
smksajjad@yahoo.com
آمریکا پس از توافق با طالبان در دوحه، نیروهای نظامی خود را از افغانستان خارج کرد. این در حالی است که ایالاتمتحده در سال ۲۰۰۱، ذیل سیاست مبارزه با تروریسم و با هدف سرنگونی دولت وقت طالبان، به افغانستان حمله نظامی و این کشور را اشغال کرده بود. آمریکا از زمان حمله به افغانستان، در شش مرحله سیاست خود را در قبال این کشور و به ویژه طالبان که طی سالهای طولانی در لیست دشمنان ایالاتمتحده بود، تنظیم کرد. اما حصول توافق اخیر با این جنبش که به معنای گذار از راهبرد تقابل به سیاست تعامل با طالبان است، نشان از تغییر در ادراک آمریکا از تهدید در افغانستان دارد. این تغییر ادراک آمریکا برای ایران، که یکی از همسایگان افغانستان است، پیامدهای راهبردی به ویژه در حوزه امنیتی دارد.
ازاینرو، این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش اصلی است که تغییر در ادراک آمریکا از تهدید در افغانستان، چه پیامدهای راهبردی برای ایران بهخصوص درزمینه امنیت خواهد داشت. در این مقاله بهدلیل ماهیت پیچیده موضوع، از تلفیق روشهای اکتشافی و هنجاری استفاده شده است. ترکیب نظریههای روابط بینالملل بهطور خاص و نظریه ادراک تهدید با روشهای پژوهشی تحلیل روندها و سناریونویسی، به لحاظ استخراج مولفههای متنوع و مداخلهگر کمک کرده است.
یافتههای تحقیق پیشرو نشان میدهد که آمریکا در پی تغییر در ادراک خود، از افغانستان خارج شده و قدرت گرفتن طالبان را تسهیل کرده است. هرچند تهران در تعامل با طالبان بوده است، اما از قابل پیشبینیبودن رفتار آن مطمئن نیست. تهران چهبسا نگران است که طالبان بهعنوان نیروی نیابتی برخی قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای ایفای نقش کرده و منافع امنیتی جمهوری اسلامی ایران را به مخاطره اندازد. افزون بر این، ایران درباره احتمال ظهور گروههای افراطی و تروریستی در افغانستان، نگرانیهای جدی دارد. یکی از دغدغههای تهران این است که توافق آمریکا با طالبان، بر کیفیت تعامل و مواجهه این جنبش با ایران در آینده تاثیرگذار بوده و افغانستان را به سکوی جدیدی برای فشار بر ایران در حوزه امنیتی تبدیل کند. بهویژه اینکه افغانستان بیش از ۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک با ایران دارد و هرگونه ناامنی یا نفوذ ازسوی طالبان یا گروههای دیگر میتواند تاثیری مستقیم بر امنیت ملی ایران داشته باشد. حکومت مطلق طالبان در افغانستان و همزیستی تهران با آن نیز میتواند موجب نارضایتی بخش قابلتوجهی از مهاجران یا پناهجویان افغان در ایران شود.
ایالات متحده آمریکا,جمهوری اسلامی ایران,افغانستان,طالبان
https://rahbord.csr.ir/article_141411.html
https://rahbord.csr.ir/article_141411_124ddbc46869f7c1c7798ef8910584bb.pdf
پژوهشکده تحقیقات راهبردی مجمع تشخیص مصلحت نظام
فصلنامه علمی راهبرد
1028-3102
2588-6525
30
3
2021
11
22
تأثیر سرمایه اجتماعی شبکه بر دستیابی به قدرت سیاسی دولتی
531
552
FA
امیر
اسدی فر
دانشجوی دکتری علوم سیاسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
asadiamir66@yahoo.com
جمیل
قریشی
0000-0002-7549-7133
دانشجوی دکتری علوم سیاسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
jamil.ghoreyshi@gmail.com
هدف اصلی این مقاله، تحلیلی بر ازهمگسیختگی دولت در کشورهای جهان سوم با استفاده از سیاست شبکهای است. اگرچه شبکهها اهداف متفاوتی را دنبال میکنند، اما بهدنبال تقویت منابع رابطهای بین افراد هستند.در سیاست شبکهای، جایگاه اصلمحوری کنشورزی، قدرت سیاسی موضوع نزاع و کسب سهم بیشتر از قدرت، مهمترین هدف از کنشورزی سیاسی است.درهمکنشی بین این دو مفهوم؛ یعنی سرمایه اجتماعی و تحلیل مبتنی بر شبکه ، یعنی اتخاذ منظری شبکهای به سرمایه اجتماعی به شیوهای کیفی و دخیلکردن دولت در این تحلیل است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که؛منابع خاصی در درون شبکههای سیاسی در جریان هستند که بسته به نوع تمایز گذاشتن افراد درون شبکه با دیگران بیرون از شبکه شامل سرمایه اجتماعی یا سرمایه مجتمعی میشود؛ با وجود اینکه این شبکهها میکوشند سهم بیشتری از منابع کمیاب موجود در جامعه یعنی قدرت سیاسی، ثروت اقتصادی و منزلت اجتماعی را دراختیار داشته باشند، موضوع اصلی نزاع، دستیابی به قدرت سیاسی است.محل نزاع، عرصه دولتی یا در درون و پیرامون دولت است. هرچند تحقیق درمورد ساختار اجتماعی، کانون محوری تحلیل شبکهای است اما سیاست شبکهای باتوجه همزمان به ابعاد ساختاری و ابعاد شناختی - هنجاری، بر کیفیت هنجارها و نوع استراتژیهایی که کنشگران سیاسی برای دستیابی به سهم بیشتری از قدرت سیاسی اتخاذ میکنند، تأکید دارد.
سرمایه اجتماعی, سیاست شبکهای, شبکههای سیاسی,دولت
https://rahbord.csr.ir/article_137406.html
https://rahbord.csr.ir/article_137406_bbd5be4a4b2b78014f75f643fc3a141e.pdf
پژوهشکده تحقیقات راهبردی مجمع تشخیص مصلحت نظام
فصلنامه علمی راهبرد
1028-3102
2588-6525
30
3
2021
11
22
بایستگیهای انسانی اجرای الگوی اسلامی_ ایرانی پیشرفت
553
586
FA
علی
حیدری
دکترای مدیریت، نائب رئیس هیات مدیره سازمان تامین اجتماعی، تهران، ایران
aliheidary47@gmail.com
الگوی پایه اسلامی_ ایرانی پیشرفت بهعنوان ترسیمگر اهم مبانی و آرمانهای پیشرفت و افق مطلوب کشور در نیمقرن آتی، ابلاغ شده است و هماکنون این سند بالادستی در فرایند تضارب آرا و تعاطی افکار قرارگرفته است تا عندالاقتضاء تکمیلشده و ارتقا یافته و ابلاغ شود. ازآنجاکه در ایران معاصر تجارب تدوین و اجرای احکام و اسناد بالادستی نظیر قانون اساسی، فرمان هشت مادهای امام (ره)، برنامههای توسعه پنجگانه، سیاستهای کلی نظام و سند چشمانداز بیستساله وجود دارد که کمابیش توفیقات نسبی در تحقق آنها وجود داشته است؛ هدف این پژوهش آسیبشناسی و کالبدشکافی فاصله معناداری است که بین ظرفیتهای بالفعل و بالقوه تمدن اسلامی _ایرانی و دستیافتههای آنها تا مطلوبات و حتی مقدورات، مشاهده و به این سؤال پاسخ داده میشود که نقش «عامل انسانی» بهعنوان یکی از علل و عوامل اصلی عدمتحقق کامل احکام و اسناد بالادستی موصوف چیست و الزامات و اقتضائات مربوط به عامل انسانی در مسیر تحقق الگوی اسلامی _ایرانی پیشرفت، کداماند. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و روش تحقیق آن مطالعه اسنادی است. براساس یافتههای تحقیق؛ برای حصول اطمینان از تحقق الگوی اسلامی _ایرانی پیشرفت بایستی به مردم (لشکریان پیشرفت) برای ایجاد زمینه مشارکت و همراهی با مداخلات اصلاحی و توسعهای توجه کرد و بر این اساس پیشنهاد میشود برای ایجاد آرامشخاطر و اطمینانبخشی آنان نسبت به آینده، یک نظام رفاه و تأمین اجتماعی چندلایه را سامان داد.
الگو,اسلامی _ایرانی,پیشرفت,بایستگیهای انسانی,تأمین اجتماعی چندلایه,تکافل اجتماعی
https://rahbord.csr.ir/article_139996.html
https://rahbord.csr.ir/article_139996_bb5239ad034de7ac33a779cf9535eb4f.pdf
پژوهشکده تحقیقات راهبردی مجمع تشخیص مصلحت نظام
فصلنامه علمی راهبرد
1028-3102
2588-6525
30
3
2021
11
22
بررسی نقش راهبردی مؤسسات پژوهشی در تقویت قدرت نرم ایران در نظام جهانی
587
620
FA
مریم
صنیع اجلال
هیأت علمی گروه سیاست علوم و تحقیقات مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، تهران، ایران.
ms_ejlal@yahoo.com
چشم انداز توسعه قدرت جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقهای و فرامنطقهای، هدایتگر سیاستها و راهبردهای کلان کشور بوده است. بکارگیری قدرت نرم و ابزارهای آن از راهبردهای اصلی تحقق این چشم انداز است. مشارکت در شبکه جهانی علم و دانش از مهمترین ابزارهایی است که به تحقق راهبرد قدرت نرم منجر میشود. با این وجود، تمرکز بر فرهنگ و آموزش باعث شده تا کمتر به نقش پژوهشگاه ها و موسسات پژوهشی در ارتقای قدرت نرم توجه شود. هدف این مقاله پاسخ به این پرسش است که بینالمللیسازی مؤسسات پژوهشی چگونه میتواند باعث ارتقای قدرت نرم ایران در نظام جهانی شود؟ در پاسخ به این پرسش از چارچوب نظری تلفیقی مبتنی بر نئولیبرالیسم، جهانیشدن و نظریه نظام شبکهای مانوئل کاستلز استفاده شده است. از حیث روش پژوهش در این مقاله از روشهای مطالعات اسنادی، بررسی تطبیقی، نشست با خبرگان و موردکاوی استفاده شده است. قلمروی پژوهش بررسی تطبیقی تجارب موسسات پژوهشی منتخب ملی و بینالمللی در حوزههای علوم انسانی، علوم پایه و فنی-مهندسی است. دستاورد مقاله آن است که ایفای نقش مؤسسات پژوهشی به عنوان ابزار قدرت نرم کشورها مستلزم نقش آفرینی آنها به عنوان نهادی بینالمللی است. ارتقای توانمندیها و ظرفیتهای یک مؤسسه پژوهشی به عنوان ابزار کسب قدرت و پرستیژ در عرصه بینالمللی مستلزم پیوستن آن به شبکه علم جهانی است. پیوستن به شبکه علم جهانی مستلزم فراهم شدن زیست بوم مناسبی است که در آن همزمان عوامل سطح بینالمللی، ملی و فروملی در تعاملی پویا و سازنده، زمینه بینالمللیسازی مؤسسات پژوهشی را فراهم کنند. در سطح نهادی وجود اراده بین المللیسازی در سیاستگذاران و انعکاس آن در چشم انداز، ماموریتها و برنامه های اجرایی موسسه حائز اهمیت است.<br />
بینالمللیسازی,قدرت نرم,موسسه پژوهشی,همکاری علمی بین المللی,جهان شبکهای
https://rahbord.csr.ir/article_141107.html
https://rahbord.csr.ir/article_141107_5e4845cdacfe3e3092c382bd388d9a00.pdf
پژوهشکده تحقیقات راهبردی مجمع تشخیص مصلحت نظام
فصلنامه علمی راهبرد
1028-3102
2588-6525
30
3
2021
11
22
مطالعه تاثیر رسانههای داخلی و خارجی بر مشارکت سیاسی دانشجویان در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی)
621
652
FA
ندا
خفری
دانش آموخته کارشناس ارشد ارتباطات ، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
neda.khafri@gmail.com
سبحان
یحیائی
استادیار دانشکده ارتباطات، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
yahyaei.sobhan@gmail.com
موضوع پژوهش حاضر، بررسی تاثیر رسانههای داخلی و خارجی بر مشارکت سیاسی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ ایران است و این سوالات در مقاله مطرح شده: چه متغیرهایی در استفاده از رسانهها بر مشارکت سیاسی موثر است؟ و هریک از رسانههای داخلی و خارجی بر مشارکت سیاسی دانشجویان چگونه تاثیرگذار بودهاند؟<br />این تحقیق با رویکرد کمّی و شیوه پیمایش و با استفاده از پرسشنامه انجام شده است. نمونه تحقیق شامل ۳۸۰ نفر از دانشجویان کارشناسی، ارشد و دکتری است که با روش نمونهگیری طبقهای متناسب انتخاب شده و در بررسی پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است.<br />یافتهها حاکی از این است که بین واقعی تلقیکردن محتوای رسانه داخلی، استفاده هدفمند از رسانه داخلی و میزان استفاده از رسانه داخلی با مشارکت سیاسی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد و بین متغیرهای استفاده هدفمند از رسانه خارجی، استفاده غیرهدفمند از رسانه خارجی و میزان استفاده از رسانه خارجی با مشارکت سیاسی رابطه معنیدار و معکوس وجود دارد. همچنین مشخص شد، نظریه برجستهسازی در مورد تاثیر رسانهها بر مشارکت سیاسی قابل ردیابی است؛ نهتنها رسانهها میتوانند در میزان مشارکت سیاسی اثر بگذارند بلکه اولویتها، انتخاب ابعاد و انواع مشارکت سیاسی را نیز شکل میدهند.<br />در نهایت، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که به ترتیب متغیرهای استفاده هدفمند از رسانه خارجی، استفاده هدفمند از رسانه داخلی، میزان استفاده از رسانه خارجی، میزان استفاده از رسانه داخلی، واقعی تلقیکردن محتوای رسانه داخلی و استفاده غیرهدفمند از رسانه خارجی، قویترین پیشبینیکنندههای متغیر مشارکت سیاسی در بین دانشجویان بودند.<br />
رسانه داخلی,رسانه خارجی,مشارکت سیاسی,دانشجویان
https://rahbord.csr.ir/article_141423.html
https://rahbord.csr.ir/article_141423_9d29e546d12fa5a7c26074ff605e147c.pdf